هی بادهای دری!
نویسنده:
سعدی خواجه تاش
امتیاز دهید
مجموعه شعر
از شعر "ناتاشا که فکر می کردند مَردی":
تو صحنه را ترک کردی و رفتی
و اعتیاد نمایش را برجا گذاشتی
درست یادم هست:
دو کاسه شگرف پر از چشم روی دوشهایت بود
و شانه هات به انتظار اطوار ضحاک می خارید
تو اعتیاد نمایش را برجا گذاشتی
درست یادم هست...
بیشتر
از شعر "ناتاشا که فکر می کردند مَردی":
تو صحنه را ترک کردی و رفتی
و اعتیاد نمایش را برجا گذاشتی
درست یادم هست:
دو کاسه شگرف پر از چشم روی دوشهایت بود
و شانه هات به انتظار اطوار ضحاک می خارید
تو اعتیاد نمایش را برجا گذاشتی
درست یادم هست...
آپلود شده توسط:
SadiKhajetash
1398/11/10
دیدگاههای کتاب الکترونیکی هی بادهای دری!